نگاه امروز

متن مرتبط با «میراث» در سایت نگاه امروز نوشته شده است

میراث

  •   میراث   رفته بودیم برای فروش باغ کوچک مان اطراف شیراز ، نزدیکیهای غارشاهپورِ کازرون . سند دست نویس نزد برادرم بود با سابقه ی صد ساله وآخرین مهرشورای محل و...مالکیت پدر که از پدربزرگمان به او به ارث رسیده بود با مهر وامضاء ی بسیار ، که هر شک وشبهه ای، را پس میزد . برادرم باغ ودهکده را، سال ها پیش دیده بود ومحل را خوب میشناخت .اما من اولین بارم بود که به آنجا می رفتم وازاو حرف شنوی داشتم . تغییرات زیادی رخ داده بود . این را برادرم میگفت .اینجا وآنجا خانه هائی به سبک جدید وشهری، دربعضی محل ها و باغ ها، ساخته بودند که یاد خانه های اعیانی درحومه شهرهای بزرگ می افتادم با ماشین های مدل جدید که جلو در و یا داخل خانه ها و باغ ها پارک شده بود . باغ پدر،مدت ها دست یکی ازساکنان محلی،کهزاد نامی بود که بعد از فوت اش ، پدر این کار را به پسرش واگذاشته بود . پرسان پرسان خانه اش را پیدا کردیم . حالا دم غروب است و مهمان خانه ی روستائی او بودیم با مادر و همسر و بچه های قد ونیم اش . مادری ِزبان آور ،مسلط به محل وآشنا با خلق و خوی پدر . یک ریز حرف میزد و از سخاوت پدر میگفت و برای تهیه بساط پذیرائی واحتمالا شام ، نوه ها را به جاهائی می فرستاد . پیرزن از امانت داری خود وکهزاد وپسرش میگفت و خدمتی که این مدت به خانواده ما کرده وبعد از پولی که بابت فروش انار ومرکبات دراین سه سال از پدردریغ نداشته، گفت . چیزی که من از آن بی خبر بودم و حداقل فکر می کردم که عوضی میشنوم ویا چیزی هست که من از آن سردرنمیآورم .این سخنان همراه با تعارف و پراکنده گوئی ِ تند وتیز و با زبان شیرین ِمحلی میگفت که فرصت فکرکردن را ازآدم می گرفت . گاه از یتیم داری حرف می زد گاه از سمپاشی سالی دوباره باغ می گفت.درمیان یک رف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها