رمان وضد رمان

ساخت وبلاگ

رمان وضد رمان

 

رمان وضد رمان

دربازخوانی ادبیات داستانی مدرن وپسا مدرن ، ساختارشکنی با نظرگاه ضد سلسله مراتبی ، متن متعارض ، آشنائی زدائی مدام ، راوی ناموثق ، حذف دوآلیسم ، پایان بازومتکثر، نباید ما را به سوی امری قدسی و ازلی هدایت کند وموجب تعارض وخدشه با اصل تعییرپذیری شود . هیچ تکنیکی وشگردی درهنر، با ضد خود ویا با خود وهمراه خود به صورت فرمول ریاضی ، هندسی ومهندسی هم خوانی و مشابهت ندارد. هنرآمده تا قالب ها بشکند نه قالب بسازد .جزمیت با روح هنردرتضاد است .. دنیای تخیل آمده تا واقعیت ها را پس بزند . نیامده تا واقعیت ها را تائید و یا کپی برداری کند . امکان کپی برداری از واقعیت جاری ، اگرحتی بخواهیم ، امری محال است . فیلم برداری ازیک صبح بهاری ، مثلا روز شنبه درهمان ساعت با یکشنبه درهمان ساعت فرق دارد . برای اینکه لحظه های جاری ، فقط جاری اند و به شدت متغیر. دودوربین دریک نقطه ی یک میدان ، قطعا تصوری متفاوت اخذ وثبت می کند . واقعیت از نگاه این لنزدوربین ، با لنزآن دوربین ، درطیف رنگ وشکست نوروهوا و چه وچه ... به قول اخوان متفاوت خواهد بود . از این رو رسالت هنر، هدفی درخود است تا معنای هنرباقی بماند . هنرهدفی جزء خود ندارد وآن هم تبدیل تخیل به اندیشه است . هنرواقعیت موجود را به واقعیت هنری برگردان ومانا می کند . اما تبدیل واقعیت موجود به واقعیت هنری وابسته به ذهن وجان وجهان ، هنرمند دارد . هرتخیلی ، تخیل آگاه ، ظرف ومظروف خاص خود را می طلبد که درصورت طرحی از پیش اندیشه شده ومهندسی ، حاصل آن قطعا فاقد زیبا شناسی هنری خواهد بود .برعکس تخیل پویا با شم هنری وذوق زیبا شناسی ، خود درجستجوی چگونه گفتن، راه خود را می یابد . زمانی که ، دریک اثرهنری ، تفکیک فرم ازمحتوا به امری سخت مبدل شود ، دیگر فرم نه تنها تکمیل کننده ی محتوا است ،  بلکه فرم ، همان محتوا ومحتوا هم همان فرم خواهد بود . بهره مندی از تکنیک وشگرد های فرمی وزبانی درهیچ موقع متروک ومردود نیست . هیچ فرم ومحتوا ، لفظ ومعنا ، ظرفیت های تمام شده ای ندارند به شرطی که ازتکرارمصون و یک پله ازما قبل خود بالاترایستاده باشد . اشباح شده گی آنجا معنا پیدا می کند که درلفظ ومعنا ، مثلادرغزل یا نثرمسجع ازحافظ و سعدی پایین ترایستاده باشیم . درتمامی آثارضد ارسطوئی مدرن وپسامدرن وفوق مدرن واوانگارد نیزبوطیقای ارسطوئی حفظ میشود . چرا وچگونه  ؟ وقتی می گوئیم آثارضد ارسطوئی مدرن یا ضد رمان یا نحوستیزوساختارشکن ، پس عدم رعایت بوطیقای ارسطوئی ، خود مبدع وماخذی (پلت فرمی ) میشود تا بدانیم ازکجا وچگونه آغازکنیم وچگونه وکجا آغازنکنیم ودرکجا ایستاده ایم . عدم رعایت علت ومعلولی، زمان شکسته ، راویان متعدد وغیرقابل اعتماد ، یعنی اغتشاش درفرم،شالوده شکنی درنحو،با ساختاری درخورمحتوا . اما این ضد رمان یا ضد شعر، فاقد حس زیبا شناسی ، تخیل ، معناگریزی ، لذت داستانی یا تاثیرگذاری شعری نیست .خام اندیشی است اگرتصورشود با پیچیده سازی وتاریک کردن موضوعات ساده ومعلق نویسی وبازی های زبانی وهجو تاریخ میشود ضد رمان نوشت بعد رمانش نامید . هرچیزی یک تعریف غیرقابل تعییردارد که پایه (base) وهویت آن چیزاست وتشکیک درمورد آن چیز، دیگرآن چیز، موضوعیت ندارد . هم رمان تعریف دارد هم ضد رمان . هم رمان تخیل داردهم ضد رمان.وقتی ازضد رمان حرف می زنیم باید اندیشه کنیم اول رمان وجود دارد تا ضد آن هم بنویسیم . پس ضد رمان هم اول ازرمان صحبت می کنیم . یعنی همین ضد رمان هم ازقاعده واصولی پیروی میکند . آن پایه غیرقابل حذف همان تخیل است که ادبیات وهنردرفقدان آن یعنی هیچ . هیچ را درغیاب تخیل پیچیده وغیر قابل فهم اش می کنیم وضد رمان اش می نامیم   

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۰۴ | 12:50 | نویسنده : ابراهیم مهدی زاده |


.::.

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت: 15:10