واقعیت و فرا واقعیت

ساخت وبلاگ

واقعیت و فرا واقعیت

یا پاسخی کوتاه به نویسنده ی جوان

نمیشود بربستر واقعیت(رئالیسم) رمان نوشت وبعد انتظارداشت ، دراثرعدم شناخت سطح وعمق مضمون انتخابی و واقعیت اجتماعی و تنزل مطالبات دانشجوئی ، روایت مخدوش را ، خواننده ومنتقد بپذیرد و به این بهانه متوسل شد که من واقعیت را قبول ندارم و واقعیت را دگرگون دیده ام . آری دیده ای اما نتوانسته ای ، این واقعیت را به فرا واقعی یا واقعیت هنری تبدیل کنی . اگرواقعیت را تبدیل به فرا واقعی یا واقعیت هنری کرده بودی که درکارت موفق بودی و دیگر گله ازمنتقد و خواننده چرا ؟ حائزاهمیت وقابل ذکراست که درهراثرهنری ، بیان واقعیت نه تنها کافی ومفید نیست بلکه مهم آن است آن واقعیت را به عنوان مصالح خام ، به شیء هنری یا اثرهنری تبدیل کنیم . آیا کرده اید ؟ نا توانی درتبدیل واقعیت موجود به واقعیت هنری را با لاپوشانی وتوضیع بعد ازنشراِثر، فایده ای ندارد.هنرمند و نویسنده به اندازه ی کافی فرصت نوشتن واجراء داشته است بعد ازآن هرچه بگوید اضافه است . چون دیگراثرمتعلق به شما نیست . آثارآفرینش شده دیگرمیرود به مالکیت خواننده ونظراو. درهراثرهنری ، مولف با خواننده یا بینده قراری می گذارد ، این قرارمیتواند موثق باشد یا میتواند غیرقابل اعتماد یا ترکیبی ازهردو . اما ، اگردربستر وتمهید ِ واِقعیت  با شرایط ومنطق علت ومعلولی ، رمان یا داستانی را روایت می کنی ازعدم پذیرش آن به علت فقدان باورپذیری ، توسط خواننده ومنتقد فریاد می زنی که من واقعیت را نمی خواستم بنویسم . آری تو واقعیت را نمی خواستی بنویسی اما سطح  وعمق واقعیت را نه تنها ارتقاء ندادی بلکه سطح آن را تنزل دادی به پایین ترازحد ممکن واین را خواننده برنمیتابد . پیش فرض ما این نیست که نویسنده موضوعی را که می خواسته بنویسد را نمیداند بلکه پیش فرض ما این است که نویسنده نتوانسته آن چه را که میداند بنویسد . بین این دوموضوع فرق است .وقتی بیان ما ، مستمرِجهان ِمستمراست و رابطه ی علت ومعمولی وجود دارد ، متن واقع گرا است با متن واقعگرا نمیتوان ادعای پست مدرن داشت. زمانی که متن گذاره ی عقلانی میدهد و منطق ارسطوئی وارد حوزه ی گفتمان راوی و خواننده میشود ، انتظارباورپذیری درمتن قطعی است و دیگربیان غیرمستمرجهان قطعه قطعه شده محلی برای حضورنمییابد ومتن درصورت توانائی نویسنده ، الزاما به کارهنری تبدیل میشود .اگرجویس از واقعیت فرارمیکند حتما واقعیت دیگری را آفریده وبه اثرهنری نزدیک کرده است، نه واقعیت را تنزل داده . فرق است بین آنکه واقعیت را به فرا واقعی و یا واقعیت هنری تبدیل میکند ، با آنکه واقعیت موجود را کاهش و با عدم شناخت تنزل میدهد ، بسیاراست . نیاز به مثال آوردن ازجویس هم نیست . ما الگوهائی فراتر و زنده ترو بی نیاز از ترجمه های مخدوش داریم .هدایت،گلشیری ومخصوصا بهرام صادقی استاد این کاراست . بله ، نویسنده عکاس نیست اما قرارماهم آن نیست که واقعیت را ازآنچه هست فروترنشان دهیم . بلکه ازجهان موجود باید جهانی فراترساخت . این فراتری همان جهان مطلوب تخیل است.  این فرا تری همان مهارت نویسنده است . یعنی نفی جهان عینی وآفرینش جهان هنری . این همان خود ِخود هنراست . فقدان تخیل را، با هیچ تکنیک وشگرد فرمی وبازی زبانی نمیتوان جبران کرد . درجهان هنر، هیچ جهانی به جزء تخیلِ ِفرهیخته وجود ندارد . ونقد نیز، بده بستان های رایج نیست بلکه نقد یایه های اخلاقی دارد و منتقد مجازبه باج دادن نیست بلکه پذیرش سطح تحمل نویسنده شرط فرزانگی اوست. این را آقای نویسنده همه مان باید بفهمم و برآشفتگی دربرابرنقد رسم فرزانگی نیست . نگقتم فروتنی ، که فروتنی زیاد ، به قول نیچه ازفرومایه گی است . اما نقدی هم که در چارچوب پایه های اخلاقی است ، دعوت به بده بستان های کوچک نکنیم .   

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : واقعیت و فرا واقعیت توافق ژنو, نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:06