تخیل هنر - هنر تخیل

ساخت وبلاگ

تخیل ِهنر- هنر ِتخیل

شرایط ،انگیزه ، محل تولید و آفرینش آثارهنری چیست ؟ این سوال اگر چه ابتدائی وازبدیهیات ادبیات وهنراست اما چون دربرخورد با آثارهنری ، انتظارها ، گوناگون ومتفاوت است .  گروه های اجتماعی هرکدام چه توسط منتقدین خود و چه با واسطه ی انجمن ها ،احزاب و محافل دانشگاهی و دولت ها ، درآثارهنری دنبال کارکرد اجتماعی آن هستند، همین نگاه محل مناقشه است . چیزی که ، به شدت هنرباید ازآن پرهیزکند . اما بنا براصل برداشت آزاد اندیشه ، هرفرد یا گروهی ازهرمقوله ای ، ازجمله هنر، حق دارد و منکر وجودی هم آن نمی توان شد ، که نظر گاه خاص خود را داشته باشد . ولی در مقابل این برداشت و دریافت ، دیدگاه دیگری هم وجود دارد . برای تعریف نظرگاه های مختلف ، نیازمند تعریف هنر وچیستی آن به صورتی هستیم که همه ی گروه ها و نظرگاه ها درکلیات را پوشش دهد . یک سوال مهم . آیا این امر شدنی ست ؟ آیا یک تعریف کامل و جامع که اجماع همه روی آن باشد ، وجود دارد ؟ شاید . شاید پاسخ آن به این سادگی هم نباشد . اما به نظرمیرسد همه درمورد منبع و تولید و آفرینش هنر، دریک مورد ، کم وبیش اتفاق نظر داشته باشند و آن این است که تمامی هنرها ، درپروسه ی آفرینش خود، از یک اصل پیروی میکند و آن تخیل است که همزاد و همراه قوه ی عاقل  بشرفعال وتمایز او با دیگرموجودات است . پس میشود پیش فرض گرفت که درمورد تخیل ِهنرمند ، کمترکسی اعتراضی داشته باشد . ناظر به این اصل ، تخیل ازچی ناشی میشود ؟ همگان براین نظر هستند که انسان ، درهر رده ی سنی ، موقعیت اجتماعی ، تحصیلی ، تا انسان ابتدائی ، بی سواد و فاقد شرایط تمدن ، در ذهن خود در صدد باز سازی آنچه که می خواهد و نمی بیند ویا طالب آن است . برای انسان ابتدائی یک وعده غذا ، یک جان پناه گرم تا پیدا کردن زن ، فرزند ،شوهر،دریک حادثه طبیعی ازقبیل زلزله ، طوفان و یا امکانات مادی وعاطفی دیگر تا شکارحیوانات و آموزش آن برای دیگران و یا پناه جوئی به خدایان متعدد با آئین خاص ، باعث خلق آثار هنری می شده است . بعداز ظهورادیان یکتا پرستی هم این مهم برای افراد،گروهها ،قبایل ، تخیل چاره ساز بوده و دارای رسمیت ومنبع الهام وآفرینش و پیدایش بسیاری ازاسطوره ها وآثارهنرگردیده . بشرهمواره درصدد انتقال این تخیل به اشکال و صور گوناگون بوده وهست  .نقاشی درون غارها، تنه درختان ، حجاری درکوه ها ، لوح مسین و پوست حیوانات تا فرهنگ شفاهی و نهایتا تولید کاغذ و صعنت چاپ ،راه درازی را ، بشر طی نموده ، تا به ثبت وضبط این تخیل نائل آمد .اما درثبت این تخیل فقط گروه اندکی مبادرت به نقاشی ، حجاری ، نقالی ، نمایش به صورگوناگون جهت انتقال به دیگران شرکت داشته اند. این جماعت راهنرمند نامیدند .همین اندک انسان هم ، باز گروهی اندک تر ، موفق به اقبال عمومی می شدند . کدام هنرمند ، مورد استقبال مردم محل زندگی ، شهر و کشور خود شدند ؟ البته آن گروه که پیگیرتر، هنرمندانه تروبا موازین زیبا شناسی و بارعاطفی – انسانی تری به موضوع تخیل خود پرداخته و بهاء داده و از ذهن خلاق تری برخودار بوده اند . هیچ آثار هنری نیست که در طول زمان حیات بشری به ثبت شده باشد و مورد باز بینی ، تحلیل ، کالبد شکافی ،عاطفی وهنری وافع نشده باشد . حتی اگر قرن ها ازآن اثر گذشته و یا از زیرزمین شهر ویران یا سوخته بیرون کشیده وبا مرمت وگاه بازسازی به تحلیل وارزش هنری آن هم پرداخته اند . حمایت ازهنرمندان وفرصت پرداخت کارهنری ابتدا به ساکن ، از طریق متمولین ، صاحبان قدرت ، دربارسلاطین صورت گرفته و آثار شفاهی هم توسط توده ی مردم ، گاه بی نام خالق و گاه با نام او سینه به سینه،حفظ وازفرهنگی به فرهنگ دیگر، از تمدنی به تمدن دیگر کوچ کرده است و نیاز به تکرارنیست . با این مقدمه طولانی ، بازمیگردیم به منزل اول وآن چیستی هنر وکارکرد اجتماعی آن . امروز درهزاره سوم وشروع قرن بیست ویکم میلادی،انسان هنرمند ،با انبوهی از تجربه و دانش هنری ، تمام ظرفیت ها ، منازل هنری و کارکرداجتماعی هنری خود ودیگران در پیش رو دارد و قرار نیست که آزموده را مجددا آزمایش کند . او درتجربه ی قابل ِلمسِ خود ودرک دیگرافراد خانواده ی بزرگ هنری – جهانی به این نتیجه رسیده که هنرهیچ هدفی ، جزء درخود ندارد .هنرمند درصدد ایجاد هیچ پیام وحرف گنده ای نیست وجانب هیج اندیشه ی خاصی هم نمیگیرد بلکه با تخیل خود ، واقعیت موجود را تبدیل به فرا واقعیت وانسان سرگشته ی واز خود بیگانه را به تعمق در پیرامون خود و بدون قضاوت و با پرهیزازهرگونه قطعیت با پیشهناد هنری خود، او را دعوت به تکثر اندیشه و پذیرش آن دیگری و طرح پرسشگری ، همراه بالذت و تبدیل تخیل، به اندیشه میکند . هنرمند با خلق جهان غیرموجود ، جهان خود را میسازد و با طرح موضوع ، بدون داوری، با آثاری هنری خود ، ضمن لذت مدام ، راه های گوناگون کاوش در ضمیر شخصیت ها ، موقعیت ها، برزخگاه ها ، تردید ها ، هول وهراس ، اضطراب انسان دارای ِعقل منفعت طلب ، ازخود بیگانه ، جهان سرکوب شده ی شخصی ، تعارضها ، حقارتها ،عظمتها ، تعالی روح انسانی ، وروح های دوُزخی ، زیاده خواهی وبهره کشی انسان از انسان را به نمایش و با کارهنرمندانه خود ، همواره منادی و تلنگر به انسان غفلت زده ی قرن ِعقل ابزاری و نیهلیست معاصرمیزند . این اهداف ، همان هدف و رسالتی است که هنرمند با جمع بندی تاریخ هنر به آن رسیده است . هنرهدفی درخود است . بی تائید ویا تکذیب این یا آن . بدون ورود به عرصه ی قضاوت. هنرهرگزنمیگوید که چه خوب است و چه بد. این قسمت سهم خواننده است وهنرمند هیچ نقشی وتصمیمیدرمورد آن ندارد .     

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 216 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 1:47