نگاه امروز

ساخت وبلاگ
ابراهیم گلستان و انقلاب نیما " ادبیات نوین ایران " ازرستاخیزمشروطه تا استقرارمجلس ، تفکیک قوا، ایجاد ارتش منظم ، مدارس ، بهداشت عمومی ...و ظهور مطبوعات ، راه دشوارو خونینی را ازسرگذراند . نویسندگان امثال فتحعلی آخوندزاده ، طالب اف ، ...وشاعران صدرمشروطه ازقیبل لاهوتی و رفعت آثارگرانبهایی را درحمایت ازمشروطه عرضه کردند تا سقوط قاجار . بعد ازفرمان مشروطه ومجلس اول و دوم ، چهارتن ، علی اکبردهخدا ، سیدمحمد علی جمال زاده و صادق هدایت درادامه راه درتلاش به مرحله ی تجدد و مدرنیته تلاشی خستگی ناپذیر راه پی گرفتند . انقلاب نیما برای کشوری که تمام تجربه تاریخی فرهنگی هنری خود را در شعرونظم تعریف وخلاصه کرده بود ، بسیار جانکاه ودردناک بود . ویرانی ارکان عروضی وزن وقافیه باسابقه چندین قرن ، نه تنها برای مردم بلکه برای اهل فن نیزغیرقابل پذیرش و بسا خیانت محسوب می شد . نا گفته نماند شخص نیما درحوزه داستان و نقد ادبیات داستانی نیز پیشگام بود . تالیف رمان " مرقد آقا " و نقد نیما برداستان " داش آکل " هدایت خواندنی و شنیدنی است . انتشار " افسانه " ی نیما و " بوف کور" هدایت نقطه عطفی درادبیات مدرن ایران باید به حساب آورد . این دو کتاب به شدت مورد حمله سنت گریان و اساتید محافظه کارقرارگرفت به قسمی که هیچ کتابخانه حاضربه پذیرش آن نبود .شهریوربیست وظهوراحزاب وایجاد فضای باز و دمکراتیک ناشی ازآن ، راه را برای شعروادبیات متعهد با کارکرد اجتماعی فراهم آورد . ناگفته نماند این مقاله بیشترمعطف به ادبیات جدی ست . حال انکه ادبیات توده پسند ورمان های به سبک اروپایی دراین زمان نشرو مطرح گردید و درجای خود ارزش واعتبار دیگری دارد . کنگره ی نویسندگان درسال هزارو سیصد و بیست پنج ، نقطه عطفی ازحضور طیف های مختل نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:47

سخنی با نقد و منتقد نقد چیست ومنتقد کیست ؟ آیا نظریه ها وتئوری ها ودرسنامه های ادبی منتشره و ترجمه ای وتحصیلات اکادمیک مرتبط ،درحوزه ی نقد،کاربرددارد؟ قطعاّ جواب منفی نیست.ما نیازمند کرسی ادبیات معاصر و نقد ونظریه ادبی دردانشگاهامان هستیم . اما اینها هم ،همه ی کار نیست . ونیز، بدان مقصود هم نیست که،هردرس خواننده ای تا سطح دکترا هم منتقد بی عیب و نقصی هست . درمورد مشخص ، درس خواننده های ادبی و اکادمیک،اشتباهات فاحشی درمورد شعر وادبیات معاصر درسنوات گذشته داشته اند که موید تفکرمحافظه کارانه و ناقص ودید محدود همین دانشگاهیان چه درمورد نیما وهدایت وشاملو وعلوی وچوبک ،ساعدی وگلشیری ...بوده است . بعضاّ دیده شده منتقدی صاحب کرسی و مسلط به زبان دوم درشناحت توللی و نادرپور با شاملو و فروغ ورویائی جانب دونفراول را گرفته اند . ویا درشناخت زبان فروغ با اخوان و آتشی به بی راهه رفته . تازه اگر سروده های آتشی واخوان را قبول میکردند ودرسطح عزیزان، دکترحمیدی ودکترصورتگروعقاب دکترخانلری باقی نمی ماندند .گفتیم نقد چیست و منتقد کیست ؟ برای بررسی ونقد یک متن ادبی نیازمند فاکتورها ومولفه های زیادی هستیم که باید دید ونوشت ولحاظ کرد بدون به رخ کشیدن اندوخته ها واستناد به این یا آن نطریه پردازادبی وگاها درمبدا نقد شده ورد شده. نقد با تکیه بر نظریه های ادبی ساختارمند یعنی ماندن در زندان افراطی دیگران و فقدان خلاقانه ی منتقد،که علت وجودی ادبیات ، نفی جهان عینی وآفرینش جهان هنری است. نقدعیار ومحک وشناخت متن است ،بدون تقلیل و کاهش هستی متن . برعکس ، نقد باید برهستی متن بیفزاید و با ورود به عمق ولایه های پیدا وپنهان متن، درهستی متن، چیستی متن را دریابد و با وسعت نظربالا و با تکیه برچیستی ادبیات و اندوخته نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 1:05

منتقد و متن خلاق ازمیان بعضی آثارادبی ، درحوزه ی شعروداستان ورمان ، گاهی به متونی برمی خوریم که ظاهرا درتعاریف سنتی و کلاسیک ، مدرن و پست مدرن نمی گنجد . به عبارت دیگر، ساختارشعرو داستان با هیچ کدام از تعریف نظریه های ادبی و پیش فرض های منتقدین هم خوانی نداردواصول اولیه از قبیل عناصرسازنده صورت شعر، مثل فرم ، موسیقی ، عاطفه وتصویر یا عناصرسازنده ی جهان داستان مثل شخصیت ، طرح ، درونمایه لحن وتعلیق درآنها رعایت نشده است. اما آن شعروداستان ما را جذب میکند و ازخوانش آن نه تنها لذت ، بلکه به تفکر، حسی غریب ولطیف وگاهی دامنه ی خیالمان به آنچنان دوردست ها میبرد که سرخوشانه اصلا نمی دانیم درچه زمان ومکانی هستیم . فضائی لایتناهی وروشن و رویا گونه ، برکه هائی مه آلود وسراسرسپید وشیری با رگه هائی ازانواع رنگ های برآمده ازطبیعت بکر با غباری کم رنگ ورنگ پریده ازخورشید ورویائی رنگین کمان گونه ازچهارفصل ، توامان دریک جا . غربی ها به این گونه آثارمی گویند :" زیبائی والا" ( BEAUTIFUL SUBLIME ) . ما شرقیان چه می گویم ؟ متن " فاخر" . نارسا نیست ؟ زیبائی غریب ؟ زیبا وبا شکوه ؟ منیاتوری بدیع ؟ زیبا و بی بدیل ؟ زیبا ورشک انگیز ؟ ... تحقیقا این متن مطابق با بوطقیای ارسطوئی نیست . ازطرفی جان وجهان متن ، جهان مستمرِجهان مستمرنیست . ازطرفی متن ضد ارسطوئی هم نیست چون متن ضد ارسطوئی تعریف دیگری دارد. این متن بسان آذرگشسب ، ارتزین گونه ، به قول شاملوهیجان درجان ، لبریخته درجان آدمی ، به تعریف رویائی ، خود را تحمیل کرده برمحیط ارتدوکس واکادمیک و دانش نظریه های ادبی . با متن چه باید کرد ؟ سکوت ؟ تخریب ونقد رادیکال ؟ البته که متن اونگارد است و نگاهی نو وغیرمعمول به جان وجهان وهستی دارد . بارها گفته شده نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 38 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1402 ساعت: 15:13

بازی اندیشه : هنرپیش ازآنکه مفهومی را انتقال دهد ، باید زیبائی ونحوه ی اجرایش ما را مسحورکند . بعد با سوق دادن مخاطب به "بازی اندیشه"، خواننده را به درنگ وتاخیردردریافت معنا هدایت کند . به شکلی که این مفهوم ومضمون ، به سمت اقتدارمعنای واحد متمایل نشود وخواننده نیزنباید به این احساس برسد که پشت این کارهنری تصمیم گیری مهندسی شده ای درصدد تحمیل اندیشه ای است ازجنس دوآلیسم خیروشری . بلکه با تکثر، رها سازی معنا ، معناگریزی نه معنا سوزی ، جهت بعُد دادن به معنای متکثر، پایان باز، به خواننده فرصت دهد تا با مشارکت با متن وایجاد پرسشگری به "بازی اندیشه" وتشکیک درنتیجه گیری سطحی وساده سازی به ،عمق وژرفای ولذت متن برسد . نا گفته نماند معنا گریزی ازموسیقی آغازوبعد به سایرهنرها ازجمله شعرو نمایش وادبیات داستانی سرایت کرد . معنائی که با درک زیبائی وفرم اجرای ظریف وهنرمندانه آغازشود ، عین هنر" ناب"است . درمتن نباید دنبال معنای ویژه یا واحد یا یک حقیقت محض بگردیم بلکه دال های متعدد ما را به زنجیره ای کهکشانی ازخرده حقیقت های ویران شده دعوت میکند زیرا دیگرجهان ما ، جهان ِمستمرمستمرنیست بلکه جهان قطعه شده قطعه شده است . همانطورکه دیگرتراژدی بزرگ نیز، تکرارنمیشوند بلکه ملیون ها خرده تراژدی کوچک شده ، ما را احاطه کرده اند . این حرف رولان بارت (1980-1915) درسته که درنقد الزامی ندارد که به مولف توجه کنیم اما کاتب انگاشتن مولف ومرگ اوسخن درستی نیست زیرا این متن ، حاصل عمرودریافت مولف ازهستی است که ممکن است با مولف دیگری صد درصد فرق کند . این نظریه بی انصافی وافراطی است . اما درمورد خالق نبودن معنای واحد توسط مولف ، تا حدودی صدق میکند ولی درهرحال این متن هنرمندانه ، ازتراوش ذهن وجسم روح اوست . بازای نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 43 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 19:56

نشانه ها واشاره ها با نمادآیا نماد ابزاری برای ساختن یا یافتن معناست ؟ کدام معنا ؟ معنای اولیه یا ثانویه ؟ معنای ظاهر یا معنای پنهان متن ؟ اگرهرمتن ارزشمند و پویا ،دارای لایه های پیدا وپنهان باشد ،که ترجیاُ این گونه است ،آیا نمادها برای معنای پنهان متن هم کارساز است ؟ چگونه؟ سوال بعد . آیا متن دارای یک نماد است یا نمادهای متعدد؟ کدام نماد اصلی است و کدام نماد کمک کننده است و راهگشا ؟آیا یک نماد می تواند روشن کننده ی خطوط کلی یک متن باشد؟ البته . مترسک درمعصوم اول گلشیری به مثابه ی نماد کل است که الباقی قضایا حول محور این نماد میچرخد . داستان های تمثیلی اگر چه از نماداستفاده می کنند اما با نماد فرق دارد ولی درتحلیل نهائی،دربازگشائی معنای متن به همان سمت وسو میرود . در"عروسک چینی"گلشیری هم،عروسک یک نماد کل است .اگرچه ،تشخیص نماداصلی بین "راوی" و"عروسک" اندکی مشکل است اما هردو شاید دو نماد هم عرض باشند . گاهی متن در عین تمثیلی بودن ، نمادی هم به این تمثیل در جهت نیل به هدف – معنا ،کمک میکند . به عنوان نمونه ، نمایشنامه "چوب به دستهای ورزیل" دکترساعدی یک متن تمثیلی است اما "گراز" یک نماداست که متن حول این نماد شروع وگسترش مییابد. تمثیل،جایگزینی "تفنگ چی ها"به جای"گراز"است. درشعرمعروف تمثیلی سعدی، که کسی گوسفندی را از چنگ "گرگی " نجات می دهد و بعد شباهنگام " نجات دهنده "کارد درگلوی گوسفند می گذارد . روان گوسفند می نالد : "چو از چنگال گرگم در ربودی / چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی". این جا هم"گرگ" نماد است که متن را به سوی معنای واحد سوق می دهد . هما ن طور شعر معروف " زمستان" اخوان ، یک نماد است که تمام حرفها و حدیث ها ،حول محور این نماد می چرخد ومعنای متن همان سردی ، بی پناهی ،شک و ی نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 13:32

کدام'>کدام تفکر – کدام جایگاهاطلاق متفکرادبی برای استاد براهنی اندکی با احتیاط باید گفته شود . بهتراست به ایشان گفته شود منتقد – شاعر وداستان نویس که بیشتر برازنده ایشان است . اساسا براهنی ازدوطرف ( اهالی فرهنگ وهنر) مورد ستم واقع شده ومیشود . یکی منتقدان بی رحم وبی انصاف و دیگری هواداران متعصب و شخصیتِ محورِبت ساز.دردو دهه ، چهل وپنجاه ، براهنی با جریان سازی وایجاد موج ونقد جدی وحرفه ای تا اندازه ای به تحرک فضای ادبی - هنری ایران کمک شایانی نمود . اما هیچگاه تئوری ونظریه های ادبی به صورت یک کاراکادمیک چه تالیف وترجمه به عنوان دیسکورس (discourse( یا روش تحلیل گفتمان را درآن دهه نگشود بلکه بیشترنقد احساسی – هیجانی هرچند با رگه هائی از نقد ونظریه های ادبی درآن مشاهده میشود . شاید خودش بهترازدیگران ،آن نقد ها را، نقد کرده است . البته کسی منکرکلاس های اودرسه دهه ی شصت به بعد نمیشود که براهنی این دهه با براهنی دهه چهل و پنجاه زمین تا آسمان فرق دارد . شاید بهترآن بود که انرژی اودردهه ی چهل و پنجاه، صرف معرفی وتدریس آثارفلیپ سوآلو، رامان سلدان ، میشل تاردیو،نقد لوکاج ، فولویامورگانا وترجمه رومن یاکوبسن ، باروت ، دریدا،لاکان وفوکوکه میشناخت ، میشد، تا آن همه سال افکارسارتروکارکرد صرف اجتماعی بردوش ادبیات مدرن ونوین ونوپای ایران سوارنمیشد وکاربه ساده سازی دوآلسیم خیروشری صرف تقلیل نمی یافت . مصادره علی باباچاهی وسید علی صالحی هم برای اثبات درستی اندیشه های براهنی هم به شوخی میماند تا گفتمانی تحلیلی ومنطقی . شاید اگرنظریه های ادبی مستقل ایشان همراه با گفتمان تفکرانتقادی به نظریه های ادبی ازمکتب فرانکفورت تا فرمالیست های روس وامریکا تا نقد گئورک لوکاچ وبلوک شرق ونئومارکسیستهاونقد نوونقد نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 30 بهمن 1401 ساعت: 12:33

تفکری فراترازمرزها ادبیات وهنربه مثابه ی کالای فرهنگی ،فراملی وفرامرزی است.مهم نیست که این ادبیات درکدام نقطه ازکره خاکی آفرینش شده است بلکه آنچه مهم است بازتاب" جهانِ ِانسانی" درآن واشترکات آن ، با روح زمان معاصر ودرک برهه ی تاریخی آن است .آیا ادبیات انعکاس و بازتاب بیقراری ها ، حرمانها ، ناامیدی ها ، آمال ها وآرزوها واسطوره های بشری را پوشش میدهد یا خیر؟ اگر جواب مثبت است که ظاهرا این گونه است چرا تفکیک؟ آیا لذتی که ما ازخوانش گلستان سعدی میبریم اگر ترجمه شود،آیا درآمریکای لاتین نیزازآن لذت خواهند برد ؟ دیگر برهمه ثابت شده که ترجمه اشعار خیام نیشابوری درکشورهای انگلیسی زبان آنچنان ریشه دوانده که تا حد ضرب المثل روزمره ارتقاء یافته است . رد پای حافظ ومولانا دراشعارگوته ی آلمانی به شدت مشهود است . ما ازادبیات ترکیه ، مصر، کشورهای اسپانیائی زبان ، فرانسه،روسیه ،انگلیس ،امریکا ،اروپای متحد،هند ... بسیارآموخته ایم . وقتی رمان "صد سال تنهائی " مارکز برای مخاطب ایرانی،هندی،افغانی،مصری،فرانسوی ...لذت بخش است چرا "همسایه ها" ی احمد محمود برای دوستان افغانی ، کویتی،کوبائی، برزیلی ...لذت بخش نباشد ؟ آن ادبیاتی داستانی که درایران نظر خواننده ی متعارف ،فرهیخته ، حرفه ای را جذب کرده ،قطعا نظرمخاطب افریقائی و آسیائی و اروپائی را جلب خواهد کرد .تمام نویسندگان صاحب نام وعنوان دربادی امردرکشور خود شناخته بعد دراثر ترجمه به دیگران معرفی شده اند .نمونه عالی آن نجیب محفوظ مصری است. وقتی "جنگ وصلح " به من ِایرانی لذت میدهد چرا "بوف کور"هدایت یا"شازده احتجاب"گلشیری یا "شوهرآهوخانم" افغانی به یک تبعه روس لذت ندهد ؟ فضای "یک گل سرخ "امبرتواکو همانقدر برای من غریب است که فضای "بوف کور" برای یک ایت نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 3 شهريور 1401 ساعت: 11:58

متن خلاق'>خلاق – نقد خلاق ازمیان بعضی آثارادبی ، درحوزه ی شعروداستان ورمان ، گاهی به متونی برمی خوریم که ظاهرا درتعاریف سنتی وکلاسیک ، مدرن وپست مدرن نمی گنجد . به عبارت دیگر، ساختارشعروداستان با هیچ کدام ازتعریف نظریه های ادبی وپیش فرض های منتقدین هم خوانی نداردواصول اولیه ازقبیل عناصرسازنده صورت شعر، مثل فرم ، موسیقی ، عاطفه وتصویر یا عناصرسازنده ی جهان داستان مثل شخصیت ، طرح ، درونمایه لحن وتعلیق درآنها رعایت نشده است. اما آن شعروداستان ما را جذب میکند و ازخوانش آن نه تنها لذت ، بلکه به تفکر، حسی غریب ولطیف وگاهی دامنه ی خیالمان به آنچنان دوردست ها میبرد که سرخوشانه اصلا نمی دانیم درچه زمان ومکانی هستیم . فضائی لایتناهی وروشن و رویا گونه ، برکه هائی مه آلود وسراسرسپید وشیری با رگه هائی ازانواع رنگ های برآمده ازطبیعت بکر با غباری کم رنگ ورنگ پریده ازخورشید ورویائی رنگین کمان گونه ازچهارفصل ، توامان دریک جا . غربی ها به این گونه آثارمی گویند :" زیبائی والا" ( BEAUTIFUL SUBLIME ) . ما شرقیان چه می گویم ؟ متن " فاخر" . نارسا نیست ؟ زیبائی غریب ؟ زیبا وبا شکوه ؟ منیاتوری بدیع ؟ زیبا و بی بدیل ؟ زیبا ورشک انگیز ؟ ... تحقیقا این  متن مطابق با بوطقیای ارسطوئی نیست . ازطرفی جان وجهان متن ، جهان مستمرِجهان مستمرنیست . ازطرفی متن ضد ارسطوئی هم نیست چون متن ضد ارسطوئی تعریف دیگری دارد. این متن بسان آذرگشسب ، ارتزین گونه ، به قول شاملوهیجان درجان ، لبریخته درجان آدمی ، به تعریف رویائی ، خود را تحمیل کرده برمحیط ارتدوکس واکادمیک و دانش نظریه های ادبی . با متن چه باید کرد ؟ سکوت ؟ تخریب ونقد رادیکال ؟ البته که متن اونگارد است و نگاهی نو وغیرمعمول به جان وجهان وهستی دارد . بارها گفته شده نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 127 تاريخ : شنبه 15 مرداد 1401 ساعت: 15:54

 جهان داستان و نظام بازنمایی متن   فرم وتخیل ،جهان بینی وهستی نگری متن ومولف است به جان وجهان . فرم هم افشاگروهم عریان کننده وهم سازنده ی جهان داستان است . فرم وشگردهای داستانی اگردرنهایت به معنا ختم نشود درحقیقت فرمی ست مصنوعی ومهندسی شده که،توان فرجام معنائی را ندارد . به عبارت دیگر، اگرفرم بارمعنائی نداشته باشد والزاما به معنای متن،هستی ندهد دیگرفرم نیست . پس،هیچ متن ِصاحب ِفرم ،بی معنا نیست،اگرفرم ، فرم باشد بایدهم سازنده ی معنا وهم عریان کننده جهان بینی متن باشد . انسان جهان را فرمی میبیند . یعنی تمام جنبشهای فکری و اندیش ورز ِبشری، درنهایت فرمی بوده اند . این فرم میتواند یک مرکزی یا چند کانونی پیش فرض گرفت . فرم یک کانونی الزاما سهم کمتری ازهستی متن را پوشش میدهد. برعکس نظام چند فرمی تمام اشیاء،پدیده های چند بعدی،چند وجهی،ضمن شکستن سکوت ،همه را بسوی کانون واحد سوق میدهد. فرم واقعی به اشیاء بی جان وساکت امکان حضور ونقش میدهد.  به زبان دیگر،فرم طبیعی هم ترازبا متن وتخیل به همه ی ظرفیت های پیرامون خود واکنش نشان میدهد تا روایت ها وخرده روایت ها به کانون اصلی هدایت ودرنهایت معنا ی واحد یا چند معنائی را سامان دهد .درفرم چند کانونی،الزاما ،به علت کولاژگونگی متن،معنای واحد حادث نمیشود مگرمولف با دخالت آگاهانه،درفرم و"کانون غالب" آشنائی زدائی کند که دراین صورت پاسخ گوی متن اوست واگرنتواند این اقدام را باورپذیرکند انتظاراینکه با اقبال خواننده ومنتقد روبروشود ،انتظاربی هوده ای است .آیا فرم،معنا را به عنصرثانوی تبدیل میکند؟ به هیچ وجه. برعکس توجه به فرم وانتظارازفرم درساختن معنا ، درحقیقت نفی انفصال وتعطیل معنا ازمتن نیزهست که ، درواقع این جاست که کارهنری اتفاق می نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 139 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 17:33

نگاهی دیگر به : هملت وعقده ی ادیپ   محدود کردن نقد نمایشنامه ی"هملت" به نقد روانشناختی زیگموند فروید وژاک لاکان ، یکی ازظالم هائی ست که درمورد این شاهکار"شکسپیر" روا میدارند . ازهمه مهمتراین است که این نقد، ازجانب دوپزشکی صورت میگیرد که با "جهان داستان" وادبیات "نمایشی" اگرنگوهیم بی اطلاع، بلکه غیرمرتبط هستند . تقلیل این شاهکاربه ضمیرناخودآگاه وارجاع آن به امربیرونی وخارج از"متن"که براساس فرضیه "عقده ادیپ” استواراست،دیگردرنقد مدرن وپسامدرن جایگاهی ندارد . این نقد وتحلیل غیرحرفه ای ، درحقیقت ، ناشی ازکاهش ارزش هنری این اثرسترک تلقی واصرار و تکرارآن ، باعث پذیرش فرضیه ی نادرست ، حداقل درمورد این اثرمیشود . نقدآثارهنری جزء با ابزارهنری وتوسط متنقد حرفه ای ومسلط به فلسفه ی متقدم ومتاخر، امکان ندارد راه به جائی ببرد وازطرفی ارجاع یک امرهنری وآینده ملت دانمارک به امرروحی – روانی کودک – نوجوان شایسته این شاهکارنیست . پیش ازاینکه نمایشنامهِ"هملت" نیازبه کشف ضمیرناخودآگاه "عقده ی ادیپ" باشد این فرضیه ی استاد زیگموند فروید است که دنبال اثبات فرضیه ی خود ، نیازمند یک "هملت" است . آن چه باعث برداشت غلط استاد شده مبهم گوئی ها وکلمات نامتعارف وگاه چند پهلوونیش داراوست که درمورد مادروعمویش کلادیوس میزند که ناشی از ازدواج غیرعرفی درجامعه آن روزدانمارک اتفاق افتاده است وگاه معنای زننده وشهوانی دارد. بازی با کلمات"هملت"برعکس آگاهانه است ودلیلی برصحت وسلامت روح وروان اودارد . این گونه هنجارشکنانه سخن گفتن "هملت " درحقیقت ،اعتراض اوبه تسلط کلادیوس برکشورکه او ولیعهدش است وقتل پدروازدواج مادروارجاع آن به افکارعمومی تعمیم میدهد تا این اعتراض جنبه ی عمومی شود . منتقدان امثال فروید ولاکان نگاه امروز ...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 126 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 14:12