نگاه امروز

متن مرتبط با «فرهنگ نقد و نقد پذیری» در سایت نگاه امروز نوشته شده است

ابراهیم گلستان و انقلاب نیما

  • ابراهیم گلستان و انقلاب نیما " ادبیات نوین ایران " ازرستاخیزمشروطه تا استقرارمجلس ، تفکیک قوا، ایجاد ارتش منظم ، مدارس ، بهداشت عمومی ...و ظهور مطبوعات ، راه دشوارو خونینی را ازسرگذراند . نویسندگان امثال فتحعلی آخوندزاده ، طالب اف ، ...وشاعران صدرمشروطه ازقیبل لاهوتی و رفعت آثارگرانبهایی را درحمایت ازمشروطه عرضه کردند تا سقوط قاجار . بعد ازفرمان مشروطه ومجلس اول و دوم ، چهارتن ، علی اکبردهخدا ، سیدمحمد علی جمال زاده و صادق هدایت درادامه راه درتلاش به مرحله ی تجدد و مدرنیته تلاشی خستگی ناپذیر راه پی گرفتند . انقلاب نیما برای کشوری که تمام تجربه تاریخی فرهنگی هنری خود را در شعرونظم تعریف وخلاصه کرده بود ، بسیار جانکاه ودردناک بود . ویرانی ارکان عروضی وزن وقافیه باسابقه چندین قرن ، نه تنها برای مردم بلکه برای اهل فن نیزغیرقابل پذیرش و بسا خیانت محسوب می شد . نا گفته نماند شخص نیما درحوزه داستان و نقد ادبیات داستانی نیز پیشگام بود . تالیف رمان " مرقد آقا " و نقد نیما برداستان " داش آکل " هدایت خواندنی و شنیدنی است . انتشار " افسانه " ی نیما و " بوف کور" هدایت نقطه عطفی درادبیات مدرن ایران باید به حساب آورد . این دو کتاب به شدت مورد حمله سنت گریان و اساتید محافظه کارقرارگرفت به قسمی که هیچ کتابخانه حاضربه پذیرش آن نبود .شهریوربیست وظهوراحزاب وایجاد فضای باز و دمکراتیک ناشی ازآن ، راه را برای شعروادبیات متعهد با کارکرد اجتماعی فراهم آورد . ناگفته نماند این مقاله بیشترمعطف به ادبیات جدی ست . حال انکه ادبیات توده پسند ورمان های به سبک اروپایی دراین زمان نشرو مطرح گردید و درجای خود ارزش واعتبار دیگری دارد . کنگره ی نویسندگان درسال هزارو سیصد و بیست پنج ، نقطه عطفی ازحضور طیف های مختل, ...ادامه مطلب

  • سخنی با نقد و منتقد

  • سخنی با نقد و منتقد نقد چیست ومنتقد کیست ؟ آیا نظریه ها وتئوری ها ودرسنامه های ادبی منتشره و ترجمه ای وتحصیلات اکادمیک مرتبط ،درحوزه ی نقد،کاربرددارد؟ قطعاّ جواب منفی نیست.ما نیازمند کرسی ادبیات معاصر و نقد ونظریه ادبی دردانشگاهامان هستیم . اما اینها هم ،همه ی کار نیست . ونیز، بدان مقصود هم نیست که،هردرس خواننده ای تا سطح دکترا هم منتقد بی عیب و نقصی هست . درمورد مشخص ، درس خواننده های ادبی و اکادمیک،اشتباهات فاحشی درمورد شعر وادبیات معاصر درسنوات گذشته داشته اند که موید تفکرمحافظه کارانه و ناقص ودید محدود همین دانشگاهیان چه درمورد نیما وهدایت وشاملو وعلوی وچوبک ،ساعدی وگلشیری ...بوده است . بعضاّ دیده شده منتقدی صاحب کرسی و مسلط به زبان دوم درشناحت توللی و نادرپور با شاملو و فروغ ورویائی جانب دونفراول را گرفته اند . ویا درشناخت زبان فروغ با اخوان و آتشی به بی راهه رفته . تازه اگر سروده های آتشی واخوان را قبول میکردند ودرسطح عزیزان، دکترحمیدی ودکترصورتگروعقاب دکترخانلری باقی نمی ماندند .گفتیم نقد چیست و منتقد کیست ؟ برای بررسی ونقد یک متن ادبی نیازمند فاکتورها ومولفه های زیادی هستیم که باید دید ونوشت ولحاظ کرد بدون به رخ کشیدن اندوخته ها واستناد به این یا آن نطریه پردازادبی وگاها درمبدا نقد شده ورد شده. نقد با تکیه بر نظریه های ادبی ساختارمند یعنی ماندن در زندان افراطی دیگران و فقدان خلاقانه ی منتقد،که علت وجودی ادبیات ، نفی جهان عینی وآفرینش جهان هنری است. نقدعیار ومحک وشناخت متن است ،بدون تقلیل و کاهش هستی متن . برعکس ، نقد باید برهستی متن بیفزاید و با ورود به عمق ولایه های پیدا وپنهان متن، درهستی متن، چیستی متن را دریابد و با وسعت نظربالا و با تکیه برچیستی ادبیات و اندوخته, ...ادامه مطلب

  • منتقد و متن خلاق

  • منتقد و متن خلاق ازمیان بعضی آثارادبی ، درحوزه ی شعروداستان ورمان ، گاهی به متونی برمی خوریم که ظاهرا درتعاریف سنتی و کلاسیک ، مدرن و پست مدرن نمی گنجد . به عبارت دیگر، ساختارشعرو داستان با هیچ کدام از تعریف نظریه های ادبی و پیش فرض های منتقدین هم خوانی نداردواصول اولیه از قبیل عناصرسازنده صورت شعر، مثل فرم ، موسیقی ، عاطفه وتصویر یا عناصرسازنده ی جهان داستان مثل شخصیت ، طرح ، درونمایه لحن وتعلیق درآنها رعایت نشده است. اما آن شعروداستان ما را جذب میکند و ازخوانش آن نه تنها لذت ، بلکه به تفکر، حسی غریب ولطیف وگاهی دامنه ی خیالمان به آنچنان دوردست ها میبرد که سرخوشانه اصلا نمی دانیم درچه زمان ومکانی هستیم . فضائی لایتناهی وروشن و رویا گونه ، برکه هائی مه آلود وسراسرسپید وشیری با رگه هائی ازانواع رنگ های برآمده ازطبیعت بکر با غباری کم رنگ ورنگ پریده ازخورشید ورویائی رنگین کمان گونه ازچهارفصل ، توامان دریک جا . غربی ها به این گونه آثارمی گویند :" زیبائی والا" ( BEAUTIFUL SUBLIME ) . ما شرقیان چه می گویم ؟ متن " فاخر" . نارسا نیست ؟ زیبائی غریب ؟ زیبا وبا شکوه ؟ منیاتوری بدیع ؟ زیبا و بی بدیل ؟ زیبا ورشک انگیز ؟ ... تحقیقا این متن مطابق با بوطقیای ارسطوئی نیست . ازطرفی جان وجهان متن ، جهان مستمرِجهان مستمرنیست . ازطرفی متن ضد ارسطوئی هم نیست چون متن ضد ارسطوئی تعریف دیگری دارد. این متن بسان آذرگشسب ، ارتزین گونه ، به قول شاملوهیجان درجان ، لبریخته درجان آدمی ، به تعریف رویائی ، خود را تحمیل کرده برمحیط ارتدوکس واکادمیک و دانش نظریه های ادبی . با متن چه باید کرد ؟ سکوت ؟ تخریب ونقد رادیکال ؟ البته که متن اونگارد است و نگاهی نو وغیرمعمول به جان وجهان وهستی دارد . بارها گفته شده , ...ادامه مطلب

  • نشانه ها و اشاره ها با نماد

  • نشانه ها واشاره ها با نماد آیا نماد ابزاری برای ساختن یا یافتن معناست ؟ کدام معنا ؟ معنای اولیه یا ثانویه ؟ معنای ظاهر یا معنای پنهان متن ؟ اگرهرمتن ارزشمند و پویا ،دارای لایه های پیدا وپنهان باشد ،که ترجیاُ این گونه است ،آیا نمادها برای معنای پنهان متن هم کارساز است ؟ چگونه؟ سوال بعد . آیا متن دارای یک نماد است یا نمادهای متعدد؟ کدام نماد اصلی است و کدام نماد کمک کننده است و راهگشا ؟آیا یک نماد می تواند روشن کننده ی خطوط کلی یک متن باشد؟ البته . مترسک درمعصوم اول گلشیری به مثابه ی نماد کل است که الباقی قضایا حول محور این نماد میچرخد . داستان های تمثیلی اگر چه از نماداستفاده می کنند اما با نماد فرق دارد ولی درتحلیل نهائی،دربازگشائی معنای متن به همان سمت وسو میرود . در"عروسک چینی"گلشیری هم،عروسک یک نماد کل است .اگرچه ،تشخیص نماداصلی بین "راوی" و"عروسک" اندکی مشکل است اما هردو شاید دو نماد هم عرض باشند . گاهی متن در عین تمثیلی بودن ، نمادی هم به این تمثیل در جهت نیل به هدف – معنا ،کمک میکند . به عنوان نمونه ، نمایشنامه "چوب به دستهای ورزیل" دکترساعدی یک متن تمثیلی است اما "گراز" یک نماداست که متن حول این نماد شروع وگسترش مییابد. تمثیل،جایگزینی "تفنگ چی ها"به جای"گراز"است. درشعرمعروف تمثیلی سعدی، که کسی گوسفندی را از چنگ "گرگی " نجات می دهد و بعد شباهنگام " نجات دهنده "کارد درگلوی گوسفند می گذارد . روان گوسفند می نالد : "چو از چنگال گرگم در ربودی / چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی". این جا هم"گرگ" نماد است که متن را به سوی معنای واحد سوق می دهد . هما ن طور شعر معروف " زمستان" اخوان ، یک نماد است که تمام حرفها و حدیث ها ،حول محور این نماد می چرخد ومعنای متن همان سردی ، بی پناهی ،شک و ی, ...ادامه مطلب

  • در ترازوی یک نظر : کدام تفکر - کدام جایگاه

  • کدام تفکر – کدام جایگاه اطلاق متفکرادبی برای استاد براهنی اندکی با احتیاط باید گفته شود . بهتراست به ایشان گفته شود منتقد – شاعر وداستان نویس که بیشتر برازنده ایشان است . اساسا براهنی ازدوطرف ( اهالی فرهنگ وهنر) مورد ستم واقع شده ومیشود . یکی منتقدان بی رحم وبی انصاف و دیگری هواداران متعصب و شخصیتِ محورِبت ساز.دردو دهه ، چهل وپنجاه ، براهنی با جریان سازی وایجاد موج ونقد جدی وحرفه ای تا اندازه ای به تحرک فضای ادبی - هنری ایران کمک شایانی نمود . اما هیچگاه تئوری ونظریه های ادبی به صورت یک کاراکادمیک چه تالیف وترجمه به عنوان دیسکورس (discourse( یا روش تحلیل گفتمان را درآن دهه نگشود بلکه بیشترنقد احساسی – هیجانی هرچند با رگه هائی از نقد ونظریه های ادبی درآن مشاهده میشود . شاید خودش بهترازدیگران ،آن نقد ها را، نقد کرده است . البته کسی منکرکلاس های اودرسه دهه ی شصت به بعد نمیشود که براهنی این دهه با براهنی دهه چهل و پنجاه زمین تا آسمان فرق دارد . شاید بهترآن بود که انرژی اودردهه ی چهل و پنجاه، صرف معرفی وتدریس آثارفلیپ سوآلو، رامان سلدان ، میشل تاردیو،نقد لوکاج ، فولویامورگانا وترجمه رومن یاکوبسن ، باروت ، دریدا،لاکان وفوکوکه میشناخت ، میشد، تا آن همه سال افکارسارتروکارکرد صرف اجتماعی بردوش ادبیات مدرن ونوین ونوپای ایران سوارنمیشد وکاربه ساده سازی دوآلسیم خیروشری صرف تقلیل نمی یافت . مصادره علی باباچاهی وسید علی صالحی هم برای اثبات درستی اندیشه های براهنی هم به شوخی میماند تا گفتمانی تحلیلی ومنطقی . شاید اگرنظریه های ادبی مستقل ایشان همراه با گفتمان تفکرانتقادی به نظریه های ادبی ازمکتب فرانکفورت تا فرمالیست های روس وامریکا تا نقد گئورک لوکاچ وبلوک شرق ونئومارکسیستهاونقد نوونقد , ...ادامه مطلب

  • متن خلاق - نقد خلاق

  • متن خلاق – نقد خلاق ازمیان بعضی آثارادبی ، درحوزه ی شعروداستان ورمان ، گاهی به متونی برمی خوریم که ظاهرا درتعاریف سنتی وکلاسیک ، مدرن وپست مدرن نمی گنجد . به عبارت دیگر، ساختارشعروداستان با هیچ کدام ازتعریف نظریه های ادبی وپیش فرض های منتقدین هم خوانی نداردواصول اولیه ازقبیل عناصرسازنده صورت شعر، مثل فرم ، موسیقی ، عاطفه وتصویر یا عناصرسازنده ی جهان داستان مثل شخصیت ، طرح ، درونمایه لحن وتعلیق درآنها رعایت نشده است. اما آن شعروداستان ما را جذب میکند و ازخوانش آن نه تنها لذت ، بلکه به تفکر، حسی غریب ولطیف وگاهی دامنه ی خیالمان به آنچنان دوردست ها میبرد که سرخوشانه اصلا نمی دانیم درچه زمان ومکانی هستیم . فضائی لایتناهی وروشن و رویا گونه ، برکه هائی مه آلود وسراسرسپید وشیری با رگه هائی ازانواع رنگ های برآمده ازطبیعت بکر با غباری کم رنگ ورنگ پریده ازخورشید ورویائی رنگین کمان گونه ازچهارفصل ، توامان دریک جا . غربی ها به این گونه آثارمی گویند :" زیبائی والا" ( BEAUTIFUL SUBLIME ) . ما شرقیان چه می گویم ؟ متن " فاخر" . نارسا نیست ؟ زیبائی غریب ؟ زیبا وبا شکوه ؟ منیاتوری بدیع ؟ زیبا و بی بدیل ؟ زیبا ورشک انگیز ؟ ... تحقیقا این  متن مطابق با بوطقیای ارسطوئی نیست . ازطرفی جان وجهان متن ، جهان مستمرِجهان مستمرنیست . ازطرفی متن ضد ارسطوئی هم نیست چون متن ضد ارسطوئی تعریف دیگری دارد. این متن بسان آذرگشسب ، ارتزین گونه ، به قول شاملوهیجان درجان ، لبریخته درجان آدمی ، به تعریف رویائی ، خود را تحمیل کرده برمحیط ارتدوکس واکادمیک و دانش نظریه های ادبی . با متن چه باید کرد ؟ سکوت ؟ تخریب ونقد رادیکال ؟ البته که متن اونگارد است و نگاهی نو وغیرمعمول به جان وجهان وهستی دارد . بارها گفته شده, ...ادامه مطلب

  • ترجمه و تفکر

  • تفکر و ترجمه : یا متن دیگر تفکروترجمه : یا متن دیگر  آیا ترجمه همان تفکراست ؟ یا تفکرهمان ترجمه است ؟ آیا ترجمه ی متن ، محصول فرآیند  فهم  مترجم از متن است و دانش او ، یا در حقیقت متن دیگر است  ؟ منظور دریدا چیست ؟  آیا یک مترجم را می توان به صرف ترجمه متفکر نامید ؟ آیا مترجم  فقط انتقال دهنده تفکر گروهی یا فردی  است که در آن زبان اندیشیده و مترجم با درک هستی متن ، آن رابه زبان دیگر برگردانیده است ؟ آیا مترجم می تواند و حق دارد به عنوان متفکر از متن ترجمه ی خود دفاع کند و یا باید به عنوان یک امانت دار ، بی طرف باقی بماند ؟ این موضوع ، متاسفانه در ایران کمتر مورد مناقشه است. در صورتی که در غرب همین موضوع خود سوژه جالبی برای مبا حث نظری در حوزه ی نقد و تفکر است . مترجمین محترم اکثرا اهل مفهوم سازی و اندیشه ی مستقل و صاحب نظر در حوزه ی نقد و تفکرعلمی نیستند بلکه گاه گاهی به این حوزه ها ورود می کنند . حال آنکه صرفا گرد آوری کننده هستند . اگر مترجم محترمی همچون استاد دریا بندری وارد حوزه نقد ادبیات داستانی می شود با آن اندوخته غنی زبانی و شناخت  تاریخی - فلسفی غرب ، و به دلیل شناخت کافی از جهان داستان ، نقد های بیاد ماندنی می نویسد . مقدمه معروف ایشان بر کتاب " راگتایم " دکتروف با زبان ومنطق معماری و مهندسی شده ای ، مبحث مدرنیته و پسا مدرن را تا متن مرجع بالا می برد . و یا اگر داریوش شایگان وارد حوزه تفکر و نقد می شود عمری را بر سر تفکر و ترجمه ی هد فمند  صرف کرده و بر اساس نیاز به ترجمه پرداخته است و اطلاق گرد آورنده بر ایشان بی انصافی است . اما صرف ترجمه چند کتاب درسنامه و مفاهیم تئوری پایه نظریه های ادبی ،نمی توان وارد حوزه نقد و, ...ادامه مطلب

  • نقد و آداب آن

  • نقد وآداب آن  شعر داستان وهنر، حاصل تبانی ونتیجه ای ناشی ازسرخورده گی وانفعال هنرمند است ازجهان پیرامون اش که با دوعامل زبان هنری وتخیل ، جهان دیگری را میآفریند که هیچ شباهتی به جهان واقعی وموجود ندارد . این محصول تا زمانی که به عرصه عمومی نیامده متعلق به پدید آورنده ی آن است . اما به مجردی که نشر، عرضه ی تماشا ودراختیارعموم قرارگرفت دیگرمتعلق به تولید کننده ی آن نیست و تحقیقن والزاما ، مورد قضاوت ، بررسی ، تحلیل ، نقد و داوری قرارخواهد گرفت وگریزی هم ازآن نیست . این بررسی وتحلیل درحقیقت مورد استفاده وسودمندی سه نفریا گروه میشود . الف: مولف ب: خواننده پ : منتقد ( منتقد متن) الف -- مولف : نقد ، شناخت نویسنده است ازخودش ، توسط دیگری . به عبارت دیگرنقد ، کشف حجاب جان وجهان نویسنده است به واسطه منتقد ، ازنگاه دیگران . مولف خودش را درآینه ی دیگران با فرصت مناسب نگاه میکند وبه این آگاهی میرسد که اثرش تا کجا تاثیرگذاربوده است . ازطرفی این نقد فرصتی ست که منتقد دراختیارپدیدآورنده ی اثر، قرارمیدهد تا از وزن خود مطلع شود . ازطرفی دیگر، دررفع نواقص کوشا وتقویت نقاط قوت خویش آگاهی یابد . نویسنده ی باهوش ومستقل و مسلط به جان وجهان هستی وصاحب رای ، با نقد منتقد به جان وجهان منتقد نیز ورود میکند ودرصورت عمق و ژرفا ، شناخت پایگاه وخاستگاه اجتماعی اش،ازاوخواهد آموخت درغیراین صورت، بازآموخته است ازمنظری دیگر . درهرحال ، نویسنده ازنقد منتقد درهرصورت وامکانش ، بازنده نیست . ب -- خواننده : ما ، همیشه با یک طیف وقشرخواننده ی متون ادبی ،طرف نیستیم. اما اقشاررا میتوان به سه گروه تقسیم کرد . هرچند این دسته بندی داعمی و حرف آخرنیست . خواننده معمولی یا متعارف . خواننده ی فرهیخته یا بالاترازمت, ...ادامه مطلب

  • نقدی کوتاه بر فیلم : "انگل "

  • نقدی کوتاه برفیلم " انگل " محصول کره جنوبی ساخته ی: یونگ – جون –هو: parasite : جایزه امسال اسکار2020 برای فیلم "انگل"واقعه ای غیرمنتظره نبود بلکه تداوم نگاه گردانندگان وهئیت مدیره انتخاب فیلم های بر, ...ادامه مطلب

  • یاداشتی برای : شولگی نامه و مومو

  • یاداشتی  نیلوبلاگ برای : شولگی  نیلوبلاگ نامه ومومو : عباس حبیبی بدرآبادی: نشربوتیمار این یاداشت قراربود درروزنامه ای درج شود که نشد .این خلاصه ای ازآن است . هردفترشعرعباس حبیبی بدرآبادی ، حادثه ای ست درفضای شعری ایران, ...ادامه مطلب

  • ایران تاریخی - ایران فرهنگی

  • ایران تاریخی – ایران فرهنگی تاریخ بخشی ازجامعه شناسی ست یا جامعه شناسی زیرمجموعه ی تاریخ است ؟ کدام ؟ پدیدارشناسی همه ی گفتمان ها را ازقبیل علوم اجتماعی،سیاسی، تاریخی، اقتصادی، فرهنگی وجامعه شناسی را, ...ادامه مطلب

  • هملت و عقده ی ادیپ

  • هملت و عقده ی ادیپ : محدود کردن نقد ، تحلیل و بررسی نمایشنامه ی"هملت" به نقد روانشناختی زیگموند فروید وژاک لاکان ، یکی ازظالم هائی ست که درمورد این شاهکار"شکسپیر" روا میدارند . ازهمه مهمتراین است که , ...ادامه مطلب

  • نقد و تکمیل متن

  • نقد و تکمیل متن شعر، داستان وهنر، حاصل تبانی و نتیجه ی ناشی ازسرخورده گی وانفعال هنرمند است ازجهان پیرامون اش که با دوعامل زبان هنری وتخیل، جهان دیگری را میآفریند که هیچ شباهتی به جهان واقعی وموجود ن, ...ادامه مطلب

  • دیدگاه "روح" و دیدگاه " ذهن"

  • دید گاه « روح » انسان و دیدگاه « ذهن » او   نوشته ی : ع. ق. منصور   پاره ای ازدست اندرکاران روانشناسیِ تخصّصی درارتباط با آنچه که آنرا بعنوان دید گاههای متضاد « روح » و « ذهن » انسانها می شناسند برآن, ...ادامه مطلب

  • نقد وخلاقیت منتقد

  • نقد وخلاقیت منتقد ازمیان بعضی آثارادبی ، درحوزه ی شعروداستان ورمان ، گاهی به متونی برمی خوریم که ظاهرا درتعاریف سنتی وکلاسیک ، مدرن وپست مدرن نمی گنجد . به عبارت دیگر، ساختارشعروداستان با هیچ کدام ازت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها