نقدی کوتاه بر فیلم : "انگل "

نقدی کوتاه برفیلم " انگل "

محصول کره جنوبی ساخته ی: یونگ – جون –هو: parasite

: جایزه امسال اسکار2020 برای فیلم "انگل"واقعه ای غیرمنتظره نبود بلکه تداوم نگاه گردانندگان وهئیت مدیره انتخاب فیلم های برتری ست که پیش تر، اسیرگیشه وتجارت وقوام وتضمین سرمایه – فیلم است . فیلم"انگل"تنها تفاوت آن انتخاب فیلمی بودکه به زبان اصلی اجرا، وزیرنویس آن غیراززبان تولیدی آن بود . فیلم"انگل"را میتوان شامل سه اپیزود پیش فرض گرفت ونقد وبررسی کرد."انگل "ازتقابل ومعرفی دوخانواده ی چهارنفره ، مرکب زن وشوهربا یک پسرودختر" فقیر- ثروتمند" شکل می گیرد . اپیزود اول : آغازفیلم با شروعی خوب ودرخشان ، بربستررئالیسم واقعگرا به معرفی خانواده ی فقیری می پردازد که درزیرزمین خانه ای با فقر وبیکاری" نانگ" رئیس خانواده دست وپنجه نرم می کنند وبا ساخت جعبه ی مقوائی پیتزا برای رستورانی به زندگی پرمشقت خود روزگارمی گذرانند به قسمی که درفروش وتحویل جعبه ی مقوائی پیتزا نیز ، با مدیره فروش و خرید رستوران ، چانه زنی بیهوده ای سرکیفیت آن ، جدلی پایان ناپذیردارند . پسرودخترخانواده با هوشی فراتراز دیگران در زمینه ی فتو شاپ وانفرماتیک وتجربه ی تحلیل و منطق گفتگو، همچنان به علت عدم تمکن مالی از تحصیل در دانشگاه محروم هستند اما با ظرافت بالا در مجاب کردن دیگران ونقشه کشی برطمعه های خود دستی بالا و نمایشی ستودنی از خود به اجرا می گذرانند . دراثردوستی پسرخانواده با دوستی دانشجوبنام "کی وو"، با خانواده ی ثروتمندی آشنا میشود که با کمک خواهرش مدرک جعلی تهیه ومعلم سرخانه ی دختر خانواده ثروتمند میشود . سپس با معرفی خواهرش به عنوان دوست دخترش ، اونیزبه عنوان معلم پسرک خردسال وشیطان همان خانواده میشود . سپس با توطئه وترفندی دروغین پدرخانواده نیزمعرفی و تحت نام دیگری جایگذین راننده ی جوان میشود . درادامه با آگاهی ازحساسیت خدمتکارخانواده به پوست هلو زمینه ی استفراغ وبیماری را دراوتشدید وبا دسیسه دلیل برای اخراج او را فراهم ومادر خانواده هم به عنوان خانم خدمتکاربه جای او، استخدام می گردد . یعنی با این ترفند وحیله ها ، درحقیقت چهارعضو خانواده ی "نانگ" ، چهارشغل درخانواده ثروتمند" پارک" بدست میآورند که همه با مدرک جعلی وصحنه سازی بسیار، درآن خانه بزرگ وویلائی واشرافی ، صاحب کارشدند . این بازی وساده گی خانواده ی "پارک" ثروتمند ومدیر موفق ، باورپذیری آن به شدت غیرعملی ، شوخی - کمدی واغراق شاعرانه بیشترشبه ست تا ، خرفتی ونادانی خانم وآقای ثروتمند . یعنی فیلم ازحالت رئال و واقعگرائی خارج وبا عدم باورپذیری وهالوگری به مغایرت میرسد . ازطرفی این ترفند وشگرد خانواده ی فقیربا هوش سرشارنیزمغایربا فلاکت خانواده است . شاید باورپذیری آن درمقوله ی درام کمیک وطنزقابل توجیه ست اما دریک فیلم جدی و واقعگرا ، قابل قبول و منطقی نیست . دراپیزود دوم که با مراجعه شبانه ی زن خدمتکار اخراجی در شبی بارانی و سرد درغیاب خانواده ی ثروتمند که به مسافرتی دور رفته اند آغازمیشود . زن خدمتکار اخراجی ظاهرا شوهری دارد که دراثر بدهی سال ها در زیر زمین خانه ی مرد ثروتمند پنهان وبا مراقبه ی زنش زنده گی آرامی را میگذراند که هیچ کس ازآن حضور، خبرندارد و زن خدمتکاربرای برای سرکشی به او رازش فاش وبا خانواده ی فقیردرگیر ماجراهائی می شود که دراپیزود سوم هرسه خانواده درگیرپایان غم انگیز قتل وجنایت که درجشن خانواده مرد ثروتمند اتقاق میافتد که توجیه آن نیزقابل درک ومنطقی نیست . تراژدی غافل گیرکننده ای که تماشاگر هرگزانتظارآن را ندارد. یک طرف افراط درهوش وطرف دیگرافراط درنادانی وپخمه گی . مضافن تقلیل دادن اختلاف طبقاتی دریک جامعه نامتوازن به جنگ بین دوخانواده ، درحقیقت بدون توجه به ساخت واهرم قدرت ، درکره جنوبی وابستگی جهانی آن ، دادن آدرس عوضی نیست جناب یونگ - جون - هو ؟