رمان و بستر تاریخی آن : یا تبار شناسی رمان

    رمان     و   بستر     تاریخی   آن : یا   تبار    شناسی   رمان

رمان به معنای واقعی کلمه ، اتقاقی ست که درمتن وبطن عصرعنصرتاریخی خاص زمان ، شکل گرفته وآفرینش می شود . رمان ها با تعریف مدرن وکلاسیک خود ازبسترتاریخی رها و به صورت دینامیک موجودیت می یابند وتوسط مولفین با تجربه ویا جوان با ضمیرآگاه وگاه ناآگاه ، نوشته وتحت ضرورتی همچون تند بادی ناگهانی وگاه صاعقه وار وگاه آرام وبی صدا امکان حضورمی یابند . رمان به علت بافت تاریخی وگذشت زمان وطولانی بودن آغازوپایان آن با تعریف کلاسیک ، قطعا وماهیتا ،  برشی وسیع وگاه طولانی از زمان خاصی از تاریخ یک ملت ، قوم را پوشش می دهد که مصالح ومنابع مهمی برای جامعه شناختی ، تاریخ گرایان ، روانشناختی ومنبع عالی برای محققین درمورد ، اسطوره ، فرهنگ ، آداب ، رسوم  واقتصاد مردم آن نوائی ، که رمان درآن خطه رخ داده ، می شود . رمان ها ضرورت تاریخی دارند یا به زبان دیگرتاریخمند هستند ویا حامل تحولی تاریخی و زمانمند وپیش گوی تحول اند . به عبارت دیگررمان ، درهرسرزمینی ریشه ی تاریخی – عصری دارد . یا به زبان دیگر، یا مربوط به زمان انحطاط وزوال سپری شده است یا یک پیشنهاد جدیدی می آفریند . درهردوحالت ، حامل پیامی تاریخی وزیرپوستی است که بعد ازفرجام آن عصر، روشن تر، بااشراف کامل ترودقیق ترمیتوان درمورد آن ، وارد گفتمان تفکرانتقادی شد . درحقیقت رمان ها روایت رفته ونیآمده ی عصری وقرن ملتی را در قالب رمان می آفریند که هم گذشته را نفی می کند وهم پیشنهاد آینده را می دهد . رمان حامل بارگفتمان تفکرانتقادی ، ملتی را سامان وبازآفرینی وبازتولید می کند . این مهم هم ممکن است دراثرضعف و یا فقدان ونبود نویسنده ، درهنری دیگری تجلی یا درکل ، درنبود عنصرآگاه به عنوان حلقه ی مفقوده بعدها درگفتمان تفکرانتقادی موردبحث وریشه یابی ومباحثه قرارگیرد . "بوف کور"هدایت حاصل  ومحصول دوران بعد ازمشروطه است وپروژه ی ناتمام عصرروشنگری، که نتوانست به صورت یک ضرورت تاریخی به اهداف خود برسد می توان تحلیل وارزیابی کرد . "چشمهایش"محصول دوران بعد ازاشغال دول متفق وشکست اندیشه های فاشیستی دول محوروآغازدمکراسی نسبی بعد ازشهریوربیست است ."شوهرآهوخانم" ناگهان جامعه را متوجه وضعیت اسفناک زنان ومعصومیت های ازدست رفته کرد . به همین ترتیب رمان های "شازده احتجاب " به زوال وانحطاط عصری که وجود "رمان" اش یک ضرورت تاریخی بود . " همسایه ها" نیزدرگیر جامعه روبه رشد ومطالبات طیف جدید اجتماعی از نیروهای رها شده اززمین و اصلاحات ارضی درحاشیه ی شهرها معطوف کرد . هررمان واقعی ، یک حادثه ی تاریخی بزرگ ومهیب اجتماعی با زیرساخت خاص را نمایندگی می کند . درنتیجه ، رمان ها تحت یک ضرورت تاریخی شکل می گیرند و معمولا اگربه معنای واقعی ومنطبق با خصوصیاتی که ذکر آن شد ، باشند دوره ی خاصی ازتمدن و فرهنگ گاه قاره ای را گفتمان وپوشش می دهند که منحصر به آن کشور خاص هم نیست بلکه این اتفاق ممکن است دریک کشور از قاره ای اتفاق می افتد که می توان آن را تعمیم به کل قاره داد که با تاثرآن ، برهه ای از تاریخ یک قاره را دردوران خاص منعکس می کند . این دوره خواه برده داری یا زمین داری یا شروع عصر روشنگری وآغازمدرنیته باشد . گفته اند" تمدن زمانی آغازشد که دون کیشوت بسترگرم ونرم خود را به قصد کشف جهان ترک گفت" .