اصل بی بدیل : هنر وادبیات

ساخت وبلاگ

اصل بی   بدیل   : هنر  وادبیات   

بعضی ازآدمها را بایدهمانطورکه هستند دوستشان داشت نه آنطورکه ما می پسندیم . بعضی دیگرازآدمها را باید همانطورکه هستند بپذیریمشان . بدون آن که الزاما دوستشان داشته باشیم . البته بین این دوست داشتن وپذیرش تفاوت است اما ، ما انتخاب خودمان را کرده ایم . درست یا غلط . یا به عبارت دیگر، ازواقعیت موجود ، حقیقت موضوع را درک کرده ایم .  ادبیات وشعرهم ازاین قاعده مستثنا ء نیست . ممکن است آثاری ما را به وجد بیاورد . دیگری ممکن است ما را به سرحد نا امیدی وجنون سوق دهد . امکان دارد با فلان شخصیت رمان همدردی وهمذات پنداری کنیم . شاید ازناتوانی وخنثی وبی عملی بودن کاراکتری عصبانی شویم اما آن اثروقتی تاثیر خود را برما گذارده حتمن ، موفق بوده است. آن تاثیرملاک است نه چیزدیگری. قماربازداستایوسکی ، شازده ی شازده احتجاب، بنجی خشم وهیاهو، راوی بوف کور، خالد همسایه ها ، گل محمد کلیدر... تا جوان راوی آئورا، مساح قصرکافکا ...همه برآمده ازهمین جغرافیای کوچک دهکده ی جهانی هستند که منهای جزء ها ، درگستره ی هستی نکات زیست بسیارمشترک دارند . هرچند این آثار، برآمده ازتخیلی فرا واقعی و قوی ، ساخته ی ذهنی انتزاعی ، ازمحیط دیگری باشد . اسطوره ها ، اگرچه نتیجه ی فرآیند ، رویا ها وآرزوهای بشری هستند اما خالق آنها درحقیقت ، بازهمین بعضی ازآدمها هستند که ما یاآنها را می شناسیم ویا ما آنها را ندیده ایم واکنون می بینیم ویا شاید آینده ی دورآنان را ، خواهیم دید . رابطه انسان با انسان ، انسان با خانواده ، خانواده با جامعه ، جامعه با اقوام ، اقوام با ملل وملت ها درنهایت جامعه بزرگ بشری به زبان ومنافع مشترکی ختم میشود که انتخابی ناگذیراست. وجود برترطلبی ها وزیاده خواهی ها ی صاحبان حرفه وفن ، ثروت وتکنولوژی ازیک طرف وازطرف دیگرنکبت وفقدان اجماع وخرد جمعی وحقوق اجتماعی درجوامع فاقد ثروت ، مدیران قوی ، فقرفرهنگی وتکنولوژی وعصرروشنگری به سمت جهانی نامتوازن وناهمگن وناعادلانه پیش میرویم . تنها وتنها این ادبیات وهنراست که میتواند ضمن مراقبت وآگاهی دهنده گی از رابطه انسان با انسان ، دعوت ازنهاد های اجتماعی داخلی و جهانی به صیانت ازکرامت انسانی وشفقت به حیوانات وطبیعت از زیاده خواهیها وتخریب کننده گان محیط زیست ونیازهای جوامع درحال رشد وعقب مانده شده وگرفتارجنون وفقراقتصادی و فرهنگی نجات دهد . ادبیات وهنری که به بهانه وتاکید معنا گریزی یا معنا باخته گی آفرینش وتولید میشودهم ازشمول این دایره خارج نیست وقطعا تاثیرخود را خواهد گذاشت . یکی ازاهداف ادبیات وهنر رسیدن به تفاهم درتفاوت هاست نه تفاهم دریک سان نگری ها.  عدم پذیرش دیگران متعلق به عصری ست که هنوزسوژه به هستی لازمه نرسیده است . ادبیات مرزهای سیاسی ، اقتصادی وفرهنگی انحصارگرایانه را پس می زند و گسترش نوعی ازادبیات وهنرانسانی – جهانی جدید شکل و به جامعه بشری عرضه می کند که تا کنون بشرآن را تجربه نکرده است .  

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 240 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 1:56