نقد منطق - منطق نقد

ساخت وبلاگ

نقد     منطق     – منطق نقد

درجهان "تک منطق" نمی توان به نقد نشست . نقد تابع مولفه هائی است که تا درنقد لحاظ نگردد، ارزش اعتباری وامکان برخورداری ازاستقبال وحمایت مخاطب نخواهد داشت .همانطورکه نویسندگان وشاعران درفرایند آفرینش آثارخود اظهارمی دارند که ازپایان وفرجام شعرورمان خود ازپیش آگاهی ندارند ، منتقدان جدی وبا هوش ، جریان سازو صاحب سبک واندیشه نیز، اگرچه با عزم واراده ی خود آگاه ، به نقد متن می نشیند اما به لحاظ نگاه خالی ازتعصب وعدم اراده ی معطف به تصمیم گیری ازقبل ، با متن به چالش می پردازند . آنگاه نکات تاریک وروشن متن را پیش روی خواننده برجسته و بدون تصمیم گیری ، اگرافقی نوموجود باشد ، بروسعتِ هستی متن می افزایند ودرآخر، قضاوت را به مخاطب می سپارد . نقد ، ضمن استقلال منتقد ورعایت اصول اولیه ی بالا ، پایه های اخلاقی دارد . نقدی که با پرهیزازسخت نویسی وعدم نقل قول ازاین یا آن نظریه پردازشناخته شده جهانی که معمولا برای مرعوب کردن خواننده بکار گرفته میشود ، تهیه گردد قطعا حاصل کارخواندنی وآموزنده خواهد بود . اما رعایت این اصول هم همه ی کارنیست . همه ی کارچیست ؟ هراثرادبی وهنری حاصل تفاوت ، تعارض ، انفعال و" آنیت "هنرمند است با جهان پیرامون او وجهان منحصربه فرد او. آیا غیرازاین است ؟ اگرآن " آنیت" وآفرینش جهان ذهنی هنرمند را ، منتقد علی رغم تاکید ذکرشده که شرح آن رفت ، درنیاورد وکشف نکند ، حاصل کاراومیشود مقاله ای علمی واکادمیک که بیشتربه درد پاس کردن چند واحد درسی دانشگاهی درمقوله تاریخ ادبیات وهنرمیخورد ونه بیشتر . متن منتقد ، باید درجان مخاطب بنشیند واگرمتن را نخوانده تهیه وبخواند واگرخوانده ونگرفته دوباره بخواند تا خوراک جان پریشانش شود وآنگاه دیگرمتن "آنی"رهایش نخواهد کرد . مگر،غیرازاین است که ، هنربازتابی عاطفی ازجهان هستی ست که از"منطق" چند وجهی احساس ومنشورپرسشی دردناک ، گاه با معنا وگاه بی معنا ، مثل چیستی هستی درنیستی ودرد بی معنائی وحقیقت همیشه غایب دررنج است ؟ چگونه میتوان آن را درحصار" تک منطق " محصورکرد ؟ نقد مستقل ومنتقد صاحب نظرو جریان سازبا تکیه بردانش تاریخی – کلاسیک ازهنروادبیات ایرانی وبه تبع آن جهانی ، البته به روزومعاصر، باید آن " آنیت" ناب را درمتن به شیوائی و لذت بخشی اثربه خواننده منتقل ، تا مخاطب ضمن تسهیم ومشارکت درآن نقد ، با اشتیاق تمام به زوایای پیدا وپنهان اثرهدایت و با پرسشگری درتکمیل معنا وتخیل مولف ، به اندیشه برسد . این است آن لحظه ی ناب نقد ، که منتقد جسوربا شیب تند ، متن را با هماهنگی کامل تخیل مولف درغیاب نویسنده ، با استقلال رای وجریان سازی ،به خواننده انتقال میدهد. متن ، منتقد وخواننده (مرگ نویسنده ) سه رکن اصلی یک اثرهستنند . این جا منتقد نه به عنوان یک کمک کننده ، بلکه به عنوان یک بازیگرماهروچالش برانگیز،هزارتوی اثررا به رخ خواننده ی حرفه ای وحتی آرمانی می کشاند که ممکن است هیچ سنخیتی با " نیت " مولف وگاه " برداشت " خواننده نیزنداشته باشد . یعنی چه ؟ یعنی منتقد با هوش با نگاه تیزبین خود " افق " ی غیراز" افق " مولف وخواننده میگشاید تا برپیچیده گی وچند لایه گی وکشف وگسترش معنای احتمالی پنهان اثربیفزاید و ضمن لذت ، راه های نرفته وسفید را پیش خود وخواننده و صد البته مولف هموارکند .

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 1:56