واقعیت عینی - واقعیت هنری

ساخت وبلاگ

    واقعیت       عینی   – واقعیت   هنری  

رهیافت نقد مستقل ومستدل ،فارغ ازقرائتی دوآلیسم ،کهنه ومستعمل ، ساخت آشنا،زمانی میسراست که معنا نیزدرزندان فرمالیسم افراطی وبازیهای زبانی ، معنا باخته واخته وفضای خیروشری گرفتارنباشد. متن حامل تکثر، نیل به تصمیم گیری وقطعیت وتک قرائتی ندارد . اساساُ پذیرش پایان باز و واگذاری معنا به خواننده واحترام به شعوراو، ازنقاط بارز یک متن مدرن ومعاصراست . اولین نشانه های یک متن متکثروچند صدائی، پرسشگری آن است . یعنی خواننده با خوانش متن با سوالات متعددی درگیرمیشود که پاسخ آن را متن ازاوطلب میکند . متن متکثرومعنای متعدد برخلاف تنوری ها ونظریه ها ادبی برگرفته ازواقعیت های موجود است . امکان انتخاب وبرداشت متعدد ازیک متن ، درتضاد با واقعیت موجود نیست ونیت مخدوش کردن واقعگرائی دردستورکارندارد . درست است که تخیل تبدیل واقعیت موجود به واقعیت هنری وخلق جهانی دیگری غیراز جهان موجود،ازمختصات تمامی آثارهنری هستند ولی هیچ مناقاتی با واقعیت های برگرفته اززندگی اجتماعی وطبیعت پیرامون وروابط اجتماعی ناشی ازآن را ندارد . هنربازتاب ، هنری شده ی مناسبات اجتماعی وروابط انسان با خود وطبیعت است وخلق زیبائی ها وزشتی های ناشی ازاین زیست است وگریزی هم ازآن نیست . هیچ متن ادبی با واقعگرائی جوامع بشری درتعارض وتضاد نیست برعکس تعارض ها و تناقضات را عریان میکند اما به زبان هنر ، بی آن که بگوید چه خوب است وچه بد . قضاوت را دررسالت خود نمیداند . واقعگرائی هم اگردرجوهره ی خود ایستا و خیرشری نباشد عین آفرینش هنری است . مگرنه واقعیت وضعیتی است موجود ، قابل لمس وحس ودید ومشاهده ؟ وحقیقت نیزکشفی است ناشی ازاین مشاهده ؟ این کشف  نیزهمان "آنیت" همان "زیبائی " همان " آفرینش " هنری ست که هنرمند واقعیت موجود را با کارهنری خود به واقعیت هنری یا "فرا واقعیت" تبدیل میکند . ابزاراین تبدیل ، طبعا تخیل است که هنرمند را قادرمیسازد دست به خلاقیت بزند . حاصل این خلاقیت متخیل ، لذت واقعیت دستکاری شده ای است که مطلوب خواننده است که خود را می بیند ونمی بیند . همین دیدن وندیدن ذات هنراست . آنچه واقعگرائی صرف وخام را مذموم میکند استبداد ونگاه خیرو شری مولف وقضاوت اوست . ادبیات وهنرهیچ یک ازمکاتب ونظریه های فرمی وادبی را متروک اعلام نمیکند . امروزاگرکسی بتواند درعزل زیباترازحافظ ، حماسی ترازفردوسی ، عاشقانه ترازنظامی ، حکایاتی مدرن تروامروزی ترازسعدی ، درفرمی تازه ونو، بگوئید وبسراید چه کسی آنرا مردود اعلام میکند ؟ عبورازفرم های ادبی سعدی و بیهقی وعطاردرنثروارکان عروضی درشعر، به علت اشباح زده گی ، تکرار وقالب های تنگ آنها بود برای بیان تخیل سرکش جهان معاصر نه چیزدیگری . هنربا دستکاری درواقعیت به کشف فرم های تازه وشگردهای ادبی تازه و به تبع آن جهان تازه دست می یابد . این جهان تازه مگرمدرن وپست مدرن نیست ؟ اگرهست که به گمان هست ریشه درکجا دارد ؟ طبعا ریشه درواقعیت دارد و تحقیقاُ ابتر وبی هوده نیست . این جاست که دیگرمعنای متعدد ونه معنا باختگی ، معنا پیدا میکند و"واقعیت" تحت مفاهیمی فاقد ارزش هنری وتخیل ولاجرم کودکانه ، بنام "هجوتاریخ" و" فاشیست های ادبی" تحقیرنمیشود . واقعیتی که ازپس قرن ها ، قبل ازفرمالیست روس ونظریه پردازان ادبی معاصرجهان اززبان دانشمند شهیرایرانی عین القضات همدانی میشنویم که "شاه بیت" تعریف ادبیات وشعروهنراست :" جوانمردا بدان که درشعرهیچ معنی نیست . شعر را همچون آینه بدان که درآن هیچ تصویری نیست . هرکه دراونگرد ، خود را دراوبیند" .        

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 11 دی 1397 ساعت: 1:56