ضرورت تدریس زبان سمبلیک

ساخت وبلاگ

ضرورت تدریس زبان سمبلیک : خودآگاه یا ناخودآگاه؟..

نوشته ی: ع. ق. منصور

برسرآنم که گرزدست برآید              دست بکاری زنم که غُصه سرآید

خلوت دل نیست جای صحبت اغیار       دیو چوبیرون رود فرشته درآید

« اریک فروم » روانکاوِ آلمانی – آمریکایی، درمسیرتلاش برای آشنا ساختنِ انسانها با ضمیرناآگاه خویش ونیزآشنایی با آنچه که وی آنرا«زبان سمبلیک ناخودآگاه دررؤیاها می نامد،با اصراروپافشاری زیاد درکتاب « زبان ازیاد رفته » تأکید می کند که این زبان سمبلیک نیزمانند زبانهای خارجیِ دیگرلازم است دردبیرستانها ودانشگاهها تدریس شود..واین ماجرا درحالی رُخ داده ومیدهد که او غافل ازآنست که طیّ قرنهای متمادی قبل ازکشف روانکاوی، اکثریت سنگین عارفان وهنرمندان، نه درخواب ورؤیاها، بلکه در روزروشن وبهنگام بیداری با زبان سمبلیک خود آگاه، وبا خلق آثاری ماندگاردرپیِ آشنا ساختنِ انسانها با « ضمیر ناآگاه » خویش، دست بکار پرده برانداختن ازچهره ی « دیو» بعنوان عامل اصلیِ ایجاد بُحران وحفظ آن درفعالیت روانیِ انسانها شده وبرسرآن بوده اند تا ضمن بیرون راندن این دیو ازقلمروهمین فعالیت روانی، دست بکاری زنند تا « غُصه سرآید » و زمینه را برای درآمدن « فرشته » که همان « ضمیرناآگاه » باشد فراهم سازند...اینکه مجموعه ی دست اندرکاران روانکاوی نیزمانند « اریک فروم » تنها وتنها برضرورت تدریس زبان سمبلیک ناخودآگاه دررؤیاها تمرکزکرده وبه ضرورت تدریس زبان سمبلیک خودآگاهِ بکار گرفته شده درقلمروعرفان وهنردر دبیرستانها ودانشگاهها هیچ اشاره ای نمی کنند تنها یک جنبه ی ماجراست..جنبه ی دیگراین ماجرا درتمرکزآنان برپیامهای نهفته  دررؤیاها یی آشکارمی شود که این روانکاوان آنها را بعنوان عوامل هُشداردهنده ای می شناسند که به غفلت انسانها ازآنچه که درزمان بیداری « واپس » زده شده ونادیده گرفته شده اند اشاره دارند.. وبازدراین زمینه نیز، غافل ازآنند که پیامهای نهفته درزبان سمبلیکِ خودآگاهِ بکار گرفته شده درقلمرووسیع وگُسترده ی عرفان وهنرنیز، برخلافِ تصاویرپریشان وازهم گُسسته ی رؤیاها درخواب، نه تنها در بیداری درقالب اشکال وتصاویر موزون وشکیل وزیبا دربیان آمده اند، بلکه با پیامی به مراتب روشن ترو رسا تر ازپیامهای رؤیاها، درصدد جبران فقرذهن آگاه  بوده وهستند..بدون تردید برای جبرانِ همین فقرذهن آگاه بوده است که اکثریت سنگین عارفان وهنرمندان، ظیّ قرنهای متمادی ودرفقدانِ علوم انسانی با زبان سمبلیک خودآگاه دربیداری دست بکارپرده برانداختن ازچهره ی « دیو» بعنوان عامل اصلیِ ایجاد بُحران وتداوم آن درفعالیت روانیِ انسانها شده ومی شوند واین ماجرا نه تنها طیّ قرنها قبل از ظهورمکتب روانکاوی درجریان زندگی جاری بوده است، بلکه بعد ازتولد ورشد ونمواین مکتب نیزبازهم بوسیله ی عارفان وهنرمندان معاصرادامه داشته ودارد ودرست بدلیل همین « جبران فقرذهن آگاه » درگُستره ی علوم مختلف انسانی و بویژه روانشناسی وروانکاویست است که عارف وهنرمند بزرگی مانند « ه . ا. سایه » درفاصله ی زمانی کوتاهی بعد ازتولد روانکاوی، بازهم با همان زبان سمبلیک خودآگاه دست بکار می شود تا ازچهره ی دیو خودستایی و خام اندیشیِ « فرهاد » و« مجنون » پرده بردارد:

« من همان عشقم که درفرهاد بود          اونمی دانست وخود را می ستود

من همی کندم نه تیشه کوه را                   عشق شیرین می کند اندوه را

دررُخ لیلی نمودم خویش را                       سوختم مجنونِ خام اندیش را »

 

درهمین راستاست که عارف وهنرمند معاصر« پروین اعتصامی » نیزضمن اشاره  

به  « چراغ روشن جان » و « یافوت کانی »، بعنوان سمبلی ازآنچه که با نام   

« ضمیرناآگاه » شناخته میشود درصدد جبران فقرذهن آگاه برآمده واین چنین هُشدار 

 میدهد  که :

« چراغ روشن جان را مکن درحصن تن پنهان

 مپیچ اندرمیان خرقه این یاقوت کانی را...»

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 4:38