یاداشتی برای کتاب : پدر کشی

ساخت وبلاگ

یاداشتی برکتاب : پدرکشی : نویسنده : ملاحت نیکی : ناشر: نیماژ

 

درحضورنویسنده وجمعی ازدوستان در: فانوس ادب البرز

 

یادآوری: این یاداشت بدون ورود به نقد محتوائی یا شگردهای فرمی خوانده شد 

 

این داستان ِبلند مبتنی ِبرواقعیت ِمحض ، وفا داربا قرارنویسنده با خواننده ، روایت وپیش می رود . یعنی جهان داستان به تعبیری وتدبیری ، جهان مستمر جهان مستمراست . نویسنده با این تمهید وتعهد با واقعیت فضای داستانش را میسازد که زاویه دید انتخابی به اواجازه ی هرگونه تشکیک درمشاهدات وتفکرگری را به اونمیدهد . نویسنده آگاه است که این "زاویه دید" به اوتوان ورود به واقعیتی غیرازمشاهده ی موجود وعبورلغزنده وساده ازحوادث نخواهد داد . به عبارت دیگربا این "زاویه دید" ، نویسنده تا حدودی دست خود را بسته است . نویسنده و راوی، دانشجواست و تمام وقایع وحوادث از منظردانشجوئی مقیم خوابگاه روایت وتحلیل می کند . پس انتظاروقضاوت ما باید ازاین دیدگاه و صافی باشد نه آگاهی وروایت تاریخی امروزآن . سیرحوادث انقلاب وروایت جاری آن اززبان یک دانشجوی جوان ،باتوجه به وسن وسال وفقدان تجربه ی راوی، وشتاب فزاینده وقایع وشوروشیدائی آرمانگریانه آنان، خالی ازاشکال نخواهد بود . فنرهای رها شده ازفشارها طبعا دنیائ رنگین کمانی ازاندیشه ها و افکار، درسپهرپایتخت وکشوروفضای دانشگاهی منتشرمیکند که برآن پایانی متصورنیست . این داستان بلند ، درحقیقت روایت نسل اول انقلاب است که با ساخت آشنا ، بدون داعیه شگردهای فرمی وبازی های زبانی ، صادقانه با زاویه دید دانای کل محدود ، دردوفصل ودوسطح ، حال وگذشته ، مدام درحال ورفت وبرگشت است . راوی ما ، امروز درپس آن همه سال ، صادقانه روایت بی دروغ خود را ، مثل همان نسل آرمان خواه ، بی روتوش روایت میکند بدون ورود به عرصه قضاوت . آن دغدغه ها ، معصومیت ها ، زیاده خواهی ها ، سردرگمی ها ، آرمانگریانه ، ما را به حواشی سطح اول آن سالها می برد . چرا میگویم حواشی سطح اول آن سالها ؟ سوال درستی است . برای آنکه ما ، جوانان ودانشجویان آن سالها ، تا همین سطح را بیشتر نمی دیدیم ونمی دانستیم . پس روایت وفا دارنه نیز ، باید درهمین سطح ساده بماند وواگویه شود . این افق محدود ومعصوم ،گاه با تفریط وافراط ، آغشته با آرمانخواهی وگاه کینه توزانه ، بی دلیل وبا دلیل ، از ویژه گی ما بود . روایت داستانی با روایت تاریخی فرق اساسی دارد . بهرام ها ، ناهید ها ، فرخنده ها و کریم ها ... با باورها و شوروشیدائی های خود درخواب و رویا ، درخوابگاه های مصادره ای ، در پس سالها موضوعات ممنوعه ، با انبوهی ازنام ها ونشانه ها و ایسم ها و واژه ها درگیربودند . ازگاندی مسالمت جو تا آلنده ی چپ اخلاقگرا ، تا فیدل وچه ی انقلابی وجنبش میر و تاپاماروها چپول وجمیله وپاشا وخانم زهرای چراغی و بانوی قرمزپوش میدان فردوسی واستادان اخراجی وبیمارستان پورسینا وباغ محتشم وبی بی رقیه خیابان بیستون رشت و... سیدآسیه وکریم مفلس بزهکار... همه درذهن وخیال ورویای بحثهای بی پایان دانشجوئی ، درشب خوابگاه وروزخیابان ، نطفه  می بست وصبح روز بعد ، درِجوی آب درخوابگاه وخیابان دانشگاه ، رنگ می باخت . پس توقع ما ، باید دراین جهان حماقت معصوم وپاک ورویا زده باید درهمین حد وسطح باشد. اگرغیرازاین باشد توقعی غیرمنطقی و ناعادلانه ازمتن است . درحقیقت قرارنیست که متن به عمق برود . قرارما خواندن داستانی درفضای انقلاب ،  درمحیط دانشجوئی ، وکنش ها واکنش های آنان درحوادث انقلاب است . نکته ای که درآخرنباید مورد غفلت قرارگیرد آن است که ، آیا ناهید درلودادن پدرخوانده اش محق است یا خیر ؟ آیا لو دادن پدرخوانده به پلیس به نوعی تقابل وهمذات پنداری نقطه ی آغازین ، خود تحولی را ، درمقابل شرایط جدید تداعی نمی کند ؟ نمی دانم .

 

 

 

نگاه امروز ...
ما را در سایت نگاه امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mebrahimmehdizadeha بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59